چی میشد فکرامونو بهم نشون میدادیم
دوشنبه, ۶ ارديبهشت ۱۳۹۵، ۱۲:۴۹ ب.ظ
گاهی،زمانی،یه وقتایی ما انسانها نمیدونیم داریم چیکار میکنیم.یا شاید میدونیم و نخواسته باعث رنجش هم میشیم.خیلی خیلی بهتره هر موقع احساس رنجش کردیم زود قضاوت نکنیم تانه خودمون عذاب بکشیم و نه طرف مقابلمونو مجبور به برداشت از کاری نکرده بکنیم...
صبر داشته باشیم.
نه مثل بارونای بی وقت اردیبهشت که اینقد صبر داشتن و نیومدن اما حالا که باید به نوازش برگها بیان بی وقت اومدنو میوه های کوچیکو مهربونشونو رنجور کردن و تموم....
فکر من یه حیاط خلوت دنج یه نفره که بتونیم راحت فکرامونو بلند بلند با خودمون مرور کنیم...
یا یه گوشه دنج کافی شاپ سینما که هیچ کسی به ما کاری نداشته باشه.(البته اگه نشناسنمون)...
بهتر از اینکه همه رو جم کنیم تو دلمون و یا بزاریم یه کناری تا به وقتش بخوایم با مخلفاتی که چاشنیش میکنیم................
کاش قبل هر اس ام اس و هر حرفی یکم،فقط یکم خودمونو بجای دوستانمون احساس میکردیم تا بهترین لحظات صحبتمون صرف عذر خواهی و توضیح نمیشد و بیشتر با هم می خندیدیم،بیشتر مرور میکردیم روزای گذشتمونو،بیشتر برای هم سنگ صبور میشدیم...
«علی»
۹۵/۰۲/۰۶