خودمونی

اینجا توقف کن

اینجا توقف کن

۵ مطلب در فروردين ۱۳۹۵ ثبت شده است

       «هو»

امروز ساعت ۲ برای یه لحظه دیگه تحمل هیچی رو تو مشهد نداشتم. همه چی برام خیلی کوچیکو نفس گیر شده بود.تو برنامم یه مسافرت کوچیکو گذاشته بودم دیگه نمیتونستم بیشتر از این منتظر رسیدن زمان مورد نظر باشم.بخاطر همینم هماهنگ کردم بعد تمام شدن کار و رسیدن به خونه تو بارون قشنگ کولمو برداشتم و راهی شدم...

میرم کلبه جنگلی و اگه بشه دیدن یه دوست که تا حالا ندیدمش.اونم شیرنی گردویی دوست داره امشب متوجه شدم.واسش شکلات خریدم آخه اینو خواسته بود تا ببینم بعدش چی میشه.

همیشه دوست داشتم وقتی از همه چی و همه کس خسته میشی آروم و بی سروصدا بزاری بری تا به کسی آسیب نزنی حالت که جا اومد برگردی با یه انژی نسبتاً خوب...

چند روز پیش بود به دوستم میگفتم هوس کلبه و چای آتیشی جنگل کردم.الان تا رسیدن بهش راهی نمونده به امید خدا.اینا همش کنار هم بیشه آرامش..

          «علی»

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۱ فروردين ۹۵ ، ۰۲:۳۳
خودمونی

گری کن!!ای ابر پر بار زمستانی 

گریه کن زین بیشتر،تا باغ را فردا بخندانی!

فریدون مشیری

از بارون های زمستونی بی وقت تو بهار،حالا که همه شکوفه ها و نوبهارانه های سر شاخه های درختان بیرون اومدن. این بارون با شدتش کلیشونو میریزه رو زمین

چقدر آسمون یک حرفه و بدون اینکه بخواد به حرفای ما مردم کاری داشته باشه راحت اشک میریزه اونم بزرگ بزرگ.راحت داد میزنه اونم بلند بلند بدون اینکه از خودش بپرسه این کودک پتو پیچ شدهٔ مسافر توی پارک میترسه یا نه

کاش میتونستم آسمون باشیم.

ببخشیم،بگیریم،یا کاری نداشته باشیم...

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ فروردين ۹۵ ، ۱۳:۲۴
خودمونی

دیروز که دوستم حالش براه نبود بردمش حیاط خلوتم کلی آروم شد،اما خودم بدتر شدمو برگشتم سمته خونه...

وقتی از همه چیه این روزگار گرفته ای ونمیدونی چیکار کنی،ناخوداگاه تلفنتو بر داری و یه زنگ ناخواسته به رفیقت بزنی ویه چند کَلوم در هیچ مورد خاصی با هم صحبت کنید تا آروم بشی.چون نگفته از صدات همه چیتو درک میکنه و میفهمه چته!!!چقد خوبه هر کسی یه رفیق داشته باشه تا کنارش آرومه آروم بشه...

تا کنارش فراموش کنی هرچی جنس مخالف چشم و ابرو مشکی.که با تموم دم زدن از درک کردن اما به بدترین نوع ممکن حمله میکنن و ضربه میزنن به باورهات.میزننو میرن رَدِ کارشون با این حرف که(خیلی عالیه اما معیارهام یکم تغییر کرده)این معیارا کجان که یه دفعه پیدا میشن...

بازم تو میمونی با یه دنیا باور مخصوص خودت که حاضر نیستی واسش به هیچ کسی در موردش باج بدی اما سهمت از اینا میشه تنهایی نه که(دل دادن به یکی،اون به دیگری،دیگری به دیگری و....این یعنی تنهایی.دکتر شریعتی.)فقط خودت...

برسی خونه،یه نوشیدنی از نوع خارجی بخوری کنارش یه آهنگ نخواست باشی گوش کنی اما نخواسته داداشت playکنه و تو هم نخوای بهش بگی قطعش کن...

اگه چشمات منو میخواست،تو نگاهت من میکردم

اگه دستات مال من بود،جون به دستات میسپردم.

.......

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ فروردين ۹۵ ، ۰۳:۲۷
خودمونی

محبت،آدمها و کفش رابطهٔ مستقیم دارن با هم...

اگه بعضی آدمهاخیلی محبت کنی،مثل کفشی که اندازت نیست پاتو میزنه،بهت ضربه میزنه

یا اینکه گاهی قدرتو نمیدونن،تومثل همون کفش میمونی که واسشون بزرگی و آخر کارشوتت میکنن.میندازنت دور...😔

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ فروردين ۹۵ ، ۰۱:۲۲
خودمونی

سکوت سخت ترین نوع بیان احساسات...

اونی که میفهمه دم نمی زنه...

اما اونی که نمیفهمه انگ میزنه...

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ فروردين ۹۵ ، ۰۰:۳۷
خودمونی